خیار تدلیس و خیار تبعض صفقه

خیار تدلیس و خیار تبعض صفقه

تدليس عبارت است ازعملياتي كه موجب فريب طرف معامله شود.

اگربايع تدليس نموده باشدمشتري حق فسخ بيع راخواهدداشت وهمچنين است بايع نسبت به ثمن شخصي درصورت تدليس مشتري

خيارتدليس بعدازعلم به آن فوري است.

خيارتبعض صفقه وقتي حاصل مي شودكه عقدبيع نسبت به بعض مبيع به جهتي ازجهات باطل باشددراين صورت مشتري حق خواهدداشت بيع رافسخ نمايديابه نسبت قسمتي كه بيع واقع شده است قبول كندو نسبت به قسمتي كه بيع باطل بوده است ثمن را استرداد كند.

درموردتبعض صفقه قسمتي ازثمن كه بايدبه مشتري برگرددبه طريق ذيل حساب مي شود – آن قسمت ازمبيع كه به ملكيت مشتري قرارگرفته منفرداقيمت مي شودوهرنسبتي كه بين قيمت مزبوروقيمتي كه مجموع مبيع در حال اجتماع داردپيداشودبه همان نسبت ازثمن را بايع نگاهداشته وبقيه را بايدبه مشتري رد نمايد.

تبعض صفقه وقتي موجب خياراست كه مشتري درحين معامله عالم به آن نباشدولي درهرحال ثمن تقسيط مي شود.
خیار تدلیس

1-پس اگر خریدار،صفت کمالی مانند بکارت را شرط کند یا گمان کند که آن صفت وجود دارد مانند سرخ کردن یا گل انداختن به صورت و بلند کردن مصنوعی موها،اما بعدآ معلوم شود که آن صفت،وجود نداشته است خریدار،اختیار دارد که معامله را فسخ کند اما حق گرفتن ارش ندارد.

2-همچنین جمع کردن شیر در پستان گوسفند و گاو و شتر،تدلیس است که بعد از سه روز آزمایش و دوشیدن معلوم می شود و اگر بخواهد حیوان را پس بدهد باید شیر دوشیده شده را هم پس دهد حتی شیری که بعد ار عقد بوجود آمده است و اگر تلف شده است مثل آن را پس بدهد.در خیار تدلیس برخلاف خیار عیب،حق گرفتن ارش وجود ندارد.

3-ماده 438 قانون مدنی :تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود.به موجب این تعریف برای تحقق تدلیس،دو شرط وجود دارد،عملیاتی انجام گیرد و این عملیات،موجب فریب دیگری شود این فریب باید در زمان تراضی صورت گیرد.

4-در تحقق تدلیس،اهمال خریدار در عدم دقت و تحقیق پیرامون وضعیت مورد معامله،تاثیری ندارد اما جهالت،لازم است.

5-در مورد اینکه تدلیس کننده باید عمدی باشد یا تقصیر هم کافی است،اختلاف نظر وجود دارد به ماده 438 رجوع کنید.

6-تدلیس در صورتی حق فسخ ایجاد می کند که منتسب به طرف قرارداد باشد و این حکم را از ماده 439 قانون مدنی هم می توان بدست آورد:اگر بایع تدلیس نموده باشد مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت و همچنین است بایع نسبت به ثمن شخصی در صورت تدلیس مشتری،تدلیس نمایندگان طرفین قرارداد یا شخص ثالثی که با طرف تبانی است.

7-تدلیس در معامله کلی محقق نمی شود و اختصاص به عقد بیع ندارد.

8-شرط سقوط خیار تدلیس جایز نیست زیرا نظم عمومی است اما اسقاط آن پس از آنکه تحقق یافت،ایرادی ندارد.
ماده 440 قانون مدنی :خیار تدلیس بعداز علم به آن فوری است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 − چهار =