رای دیوان عدالت اداری: اعتراض به رای داور و ابطال رای داوری، دعوای غیر مالی است تاريخ: 12/921 مقدمه: شاکي به شرح دادخواست تقديمي اعلام داشته است، مجتمع قضائي شهيد بهشتي تهران در بخشنامه شماره 82/1382 رديف 31، درخواست اعتراض به رأي داور و ابطال آن را مالي اعلام کرده است. در ماده 503 قانون آيين دادرسي مدني مواردي که در دادخواستها هزينه دادرسي بايد پرداخت شود ذکر و احصاء شده و متذکر گرديده، «همان است که در ماده 3 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين مصوب 1373 يا ساير قوانين، تعيين شده است.» که در ماده قانوني مرقوم، ذکري از پرداخت هزينه دادرسي درخواست اعتراض به رأي داور و بطلان آن نشده است و قانون ديگري که محمل و مستند صدور بخشنامه فوق در اين مورد باشد، ديده نشده است. در مواد 490 و 492 همان قانون، کلمه «درخواست» نوشته شده و نه «دادخواست» و چنانچه در قانون امور حسبي ذکر شده، «درخواست» را نميتوان دادخواست تلقي کرد و مقررات شکلي و هزينه دادرسي شامل «درخواست» نميشود. مؤيد اين ادعا رأي شماره 77/1377 شعبه اول ديوان عالي کشور ميباشد که بالصراحه مرقوم گرديده، «… رسيدگي دادگاه به اعتراض به رأي داوري و تقاضاي ابطال آن غير مالي است، چه رسيدگي دادگاه به رأي داوري و ابطال آن که خارج از دادگاه صورت گرفته است در حدود مقررات سه گانه مندرج در ذيل ماده 665 قانون آيين دادرسي مدني بوده و در صورت ابطال رأي داور، دادگاه بدوي يا دادگاه تجديدنظر استان حکم ماهيتي در خصوص مورد صادر نمينمايد و نهايتاً متداعيين بايد با تقديم دادخواست حقوقي و با تقديم دعوي مالي خود در دادگاه عمومي طرح دعوي نموده و متحمل هزينه دادرسي نيز باشند…» بنابه مراتب مرقوم و عنايت به اينکه قانوني که اخذ هزينه دادرسي را از «درخواست»اعتراض به رأي داور و ابطال آن مقررکرده باشد، به نظر نرسيده و باتوجه بـه اينکه دريافت هرگونه عوارض وماليات و هزينه خدمات دولتي و دادرسي از اشخاص، مستلزم تصويب قانون در مجلس شوراي اسلامي است که چنين قانوني به تصويب نرسيده است. با اين وصف بخشنامه صادره که دستور غير قضائي توسط متصدي امر اداري ميباشد، مبنا و اساس قانوني ندارد. سرپرست مجتمع قضائي شهيد بهشتي و معاون رئيس کل دادگاههاي عمومي و انقلاب تهران در پاسخ به شکايت فوق اعلام داشتهاند، طبق استفساريه به عمل آمده از شوراي نگهبان اصل 170 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نظر به ابطال آييننامه و بخشنامههاي امور اجرايي از سوي قوه مجريه ميباشد و خروج موضوعي از آييننامهها و بخشنامههاي اصداري از قوه قضائيه دارد. دعواي ابطال رأي داوري طبق نظريه شماره 15171/1382 سرپرست وقت مجتمع قضائي، بخشنامه به معني حقوقي آن نيست بلکه نظر ارشادي است و از حيث مالي و غير مالي بودن دعوي نظر قضائي قاضي دادگاه براساس قانون و اصول آيين دادرسي مدني ملاک عمل قرار ميگيرد در نتيجه شکايت شاکي خروج موضوعي از حکومت ماده 25 قانون ديوان عدالت اداري داشته و رد آن مورد استدعا است. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشکيل و پس از بحث و بـررسي و انجام مشاوره با اکثريت آراء بـه شرح آتي مبادرت بـه صدور رأي مينمايد. |
بدون دیدگاه