1- دعوای عینی: دعوا در صورتی عینی شمرده می شود که ماهیت حق مورد اجرا از حقوقی باشد که برای اشخاص نسبت به اعیان اموال حاصل می شود.
این حقوق با توجه به ماده 26 قانون مدنی، حق مالکیت(اعم از عین یا منفعت)، حق انتفاع و حق ارتفاق نسبت به ملک غیر را شامل می شود.
البته دکتر کاتوزیان 3 مورد دیگر را به شمار حقوق عینی افزوده اند: حق تحجیر حق شفعه حق وثیقه
بنابراین در صورتی که حق مورد مطالبه خواهان یکی از حقوق فوق باشد، دعوای وی عینی خواهد بود.
برای مثال در صورتی که آقای رضایی اتومبیل خود را برای عاریه به آقای علوی داده باشد و ایشان از استرداد اتومبیل امتناع نماید، دعوای آقای رضایی مبنی بر مطالبه مال امانی، دعوایی عینی خواهد بود.
2- دعوای شخصی: دعوای شخصی، همان دعوای مطالبه حق دینی است. یعنی اگر شخصی مدیون دیگری باشد. و دائن بخواهد حق خود را از مدیون مطالبه کند،دعوای شخصی را اقامه خواهد کرد
برای مثال فرض کنید » رضا « در مقابل » مهدی « متعهد به انجام دادن تعهدی مبنی بر کشیدن یک تابلوی نقاشی می باشد؛ و از انجام دادن این تعهد سرباز می زند. در صورتی که مهدی بخواهد رضا را ملزم به انجام تعهد نماید بایستی دعوای الزام به انجام تعهد اقامه نماید، که دعوایی شخصی محسوب می شود.
3- دعوای مختلط: به دعوایی گفته می شود که دارنده آن، در شرایطی است که همزمان مجاز به اجرای حقی عینی یا شخصی است. در حقیقت، حق منشا دعوا اگرچه بر عمل حقوقی واحدی مبتنی است اما به دارنده، قدرت اجرای حق عینی و شخصی را به ترتیبی می دهد که میتواند با اجرای هر یک به منظور خود برسد.
برای مثال، آقای حسنی موبایل خود را به آقای ایمانی فروخته است؛ ولی هنوز تحویل نداده است. آقای ایمانی برای رسیدن به موبایل بایستی اقامه دعوا نماید که هم می تواند دعاوی عینی و هم دعاوی شخصی اقامه کند. بدین بیان که هم می تواند دعوای عینی مبنی بر مطالبه عین مال را که بر آن حق عینی اصلی از نوع مالکیت دارد اقامه نماید؛زیرا در هر صورت مالکیت مال به او منتقل شده است. از سوی دیگر آقای ایمانی به عنوان خریدار می تواند به استناد ماده 33 قانون مدنی مبنی بر تعهد بایع دایر بر تحویل مبیع را اقامه نماید. زیرا همچنانکه می دانیم عقد بیع، بایع را متعهد به تحویل مبیع می نماید.
بدون دیدگاه