جناب آقای دری نجف آبادی
رئیس كل محترم دیوان عدالت اداری
عطف به نامه شماره 19790/د/41 – 18/12/1378 پیش نویس آئین دادرسی دیوان عدالت اداری كه وسیله هیات عمومی دیوان عدالت اداری در 51 ماده تدوین وتنظیم گردیده است مورد ملاحظه و مطالعه قرار گرفت ، به استناد ماده 23 قانون دیوان عدالت اداری ضمن تائید وتصویب آن ، مقرر میدارد در روزنامه رسمی كشور منتشر وسپس مورد عمل قرار گیرد.
ماده 1- رسیدگی دردیوان عدالت اداری محتاج به تقدیم دادخواست كه باید به زبان فارسی وباخط خواناروی برگ رسمی دادخواست به تعداد طرف شكایت به اضافه یك نسخه نوشته شود و به امضاءیااثرانگشت شاكی یا نماینده قانونی اوبرسد. امضاء یا اثرانگشت شاكی یانماینده قانونی او برسد. امضاء یا اثرانگشت شاكی یا نماینده قانونی اوبه وسیله دفتر شعب دیوان یا دفتر یكی از دادگاهها یا دفتراسناد رسمی یاشورای محلی یا یكی ازادارات دولتی یانهادهای انقلابی ودر مورد افراد مقیم خارج ازكشور به وسیله مامورین كنسولی جمهوری اسلامی ایران گواهی شود. به دادخواست باید طبق مقررات قانونی تمبر قانونی الصاق و ابطال شود.
ماده 2- در دادخواست باید نكات زیر قید گردد:
الف : نام و نام خانوادگی ونام پدر وشغل واقامتگاه شاكی بامشخصات كامل به نحوی كه ابلاغ اوراق به سهولت ممكن باشد.
ب : نام وزارتخانه یاموسسه یاواحد طرف شكایت ویانام ونام خانوادگی وشغل واقامتگاه مامور مربوطه .
پ: موضوع شكایت وخواسته .
ت: ذكر مدارك ودلائل مورد استناد.
تبصره ماده2ـ در دادخواستهای موضوع ماده 25 قانون علاوه بر جهات مذكور در این ماده رعایت موارد زیر نیز ضروری است:
الف) مشخص نمودن مصوبهایكه تقاضای ابطال آن شده است.
ب) مشخص نمودن اینكه دلیل درخواست ابطال مغایرت با شرع یا قانون یا خروج از حدود اختیارات است.
ج) مشخص نمودن ماده قانونی یا حكم شرعی كه ادعای مغایرت مصوبه با آن شده است. الحاقی بموجب مصوبه « مواد و تبصرههای الحاقی به آئین دادرسی دیوان عدالت اداری» در اجرای مادة 23 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 9/11/1360 مجلس شورای اسلامی
ماده 3- هرگاه اقامتگاه شاكی دردادخواست معلوم نباشدویاموردشناسایی قرارنگیرد ویاشاكی شناخته نشود،مدیر دفتر ویاجانشین اوقرارداد دادخواست راصادر می كند.
ماده 4- شاكی باید رونوشت یا تصویر خوانای مصدق مدارك خود رابه تعداد طرف شكایت به اضافه یك نسخه پیوست دادخواست نماید. مطابقت رونوشت یاتصویر مدارك بااصل آنها بایدبه تصدیق یكی ازمراجع مذكور درذیل ماده یك برسد.چنانچه اسناد به زبان فارسی نباشد، بایدترجمه آنها به گواهی مترجم رسمی یامامورین كنسولی جمهوری اسلامی ایران رسیده وبه تعداد طرف شكایت به اضافه یك نسخه ضمیمه شود.
ماده 5- هرگاه دادخواست توسط وكیل یانماینده قانونی یاولی یاوصی یاقیم یامدیرعامل شركت داده شده باشدبایدرونوشت یاتصویرسند مثبت سمت دادخواست دهنده نیز ضمیمه گردد.
تبصره -دادخواست وضمائم آن وهمچنین اوراق مربوط به رفع نقص و تكمیل دادخواست باید به وسیله پست سفارشی به نشانی دبیرخانه دیوان ارسال و یا توسط شاكی درقبال اخذ رسید به دبیر خانه دیوان تسلیم گردد.
ماده 6- طرفین می توانند برای طرح شكایت دردیوان ویادفاع ازشكایتی علیه آنان به دیوان تسلیم شده شخصا” اقدام ویایك وكیل ازطرف خود تعیین ومعرفی نمایند.
تبصره – واحدهای مذكوردربندالف ماده (11)قانون دیوان عدالت اداری می توانندجهت پاسخگویی یااداءتوضیح درخصوص شكایاتی كه علیه آنان دردیوان طرح می شود نماینده معرفی نمایند.
ماده 7- شرایط وكالت دردیوان به شرح زیراست :
الف : وكیل بایستی ازبین وكلای رسمی دادگستری ویادارای وكالتنامه رسمی باشد.
ب – چنانچه وكیل ازوكلای رسمی دادگستری باشد،امضاءیااثرانگشت موكل درذیل وكالتنامه باید به گواهی یكی ازمراجع مندرج در ذیل ماده یك برسد.
پ – چنانچه وكالتنامه درخارج ازكشور تنظیم شده باشد،امضاء یااثر انگشت موكل باید به گواهی مامورین كنسولی برسد.
ت- تصریح به وكالت دردیوان یامراجع قضایی دروكالتنامه .
ماده 8- درامور زیر اختیارات وكیل باید دروكالتنامه تصریح شود:
الف : وكالت درطرح شكایت دردیوان عدالت اداری یا پیگیری آن .
ب- وكالت دراسترداد شكایت یاانصراف ازشكایت .
پ – وكالت برای درخواست تجدیدنظر ازرای دیوان درمواردی كه قابل تجدیدنظراست .
ماده 9-دادخواست وارده دردفتر ثبت دادخواست كل دیوان ونیزدردفتر ویژه ای (رپرتواركل )براساس حرف اول نام خانوادگی شاكیان ثبت می گردد وسپس ازطرف رییس كل یامعاون دیوان كه به اوتفویض اختیار شده به یكی ازشعب دیوان ارجاع می شود.
تبصره :دبیرخانه مكلف است قبل ازآنكه پرونده جهت ارجاع به نظررییس كل دیوان برسدبامراجعه به دفتررپرتوار كل چنانچه سابقه ای حاكی ازطرح قبلی شكایت ازطرف شاكی و یاازمشتكی عنه وجود داشته باشد مشخصات آن رادرذیل دادخواست ذكرنماید.
ماده 10- پس ازوصول وثبت دادخواست درصورت ملاحظه عدم رعایت هریك ازمواردمقرر دراین آیین نامه مدیر دفترمكلف است ظرف دوروزموارد نقص راكتبا” به شاكی اطلاع دهد،درصورتی كه شاكی ظرف پنج روز از تاریخ ابلاغ اخطاریه بارعایت مسافت قانونی نسبت به رفع نقص اقدام نكند ازطرف مدیر دفتر قرار رددادخواست صادر وبه شاكی ابلاغ می شود وشاكی می تواند تجدیددادخواست نماید.
تبصره ماده10ـ در دادخواستهای موضوع ماده 25 قانون اخطار رفع نقص توسط مدیر دفتر هیئت عمومی انجام میشود و در صورت صدور قرار رد در این مورد قرار مزبور ظرف ده روز پس از ابلاغ قابل اعتراض نزد رئیس كل دیوان یا معاون وی میباشد. الحاقی بموجب مصوبه « مواد و تبصرههای الحاقی به آئین دادرسی دیوان عدالت اداری» در اجرای مادة 23 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 9/11/1360 مجلس شورای اسلامی
ماده 11- درصورت تكمیل دادخواست مدیرشعبه مكلف است ظرف دوروزیك نسخه ازدادخواست وضمائم آن رابرای ابلاغ به طرف شكایت ارسال دارد تابارعایت مسافت برطبق آیین دارسی مدنی ظرف ده روز پاسخ خودرا اعلام نماید.طرف شكایت باید به پاسخ كتبی خودتصویریارونوشت مصدق كلیه مدارك مورداستنادرانیز ضمیمه كند.باانقضای مدت مزبورمدیر دفترباید پرونده رابه ضمیمه گزارش خود مبنی بركامل بودن داخواست وضمائم و نتیجه ابلاغ به طرف شكایت و وصول یاعدم وصول پاسخ طرف شكایت به نوبت بهنظر رییس شعبه دیوان برساند.
تبصره – رییس شعبه دیوان می تواند درمواردی كه ضروری تشخیص دهد به پرونده خارج ازنوبت رسیدگی نماید.
ماده 12- درمواردی كه دراجرای تبصره یك ماده یك اصلاحی قانون مشاور تعیین می شود،قبل ازاتخاذ تصمیم شعبه مشاور مكلف است پرونده را دقیقا”مطالعه ونظر كتبی خود رابه شعبه مستدلا”اعلام نماید.
ماده 13- هرگاه شاكی ضمن طرح شكایت مدعی گردد كه اجرای تصمیمات ویا اقدامات مراجع مصرح درماده 11قانون دیوان عدالت اداری موجب ورود خساراتی خواهد شد كه جبران آن درآتیه متعسر است می تواند دستورموقت مبنی برتوقف عملیات واقدامات راتاتعیین تكلیف قطعی بنماید.
تبصره 1- تقاضای صدوردستورموقت باید ضمن طرح دعوی اصلی دردادخواست جداگانه پس ازتقدیم دادخواست نسبت به اصل ادعادرصورتی مسموع است كه موجب آن بعدا”حادث شده باشد.
تبصره 2- درصورت تقاضای دستورموقت مدیردفترشعبه مربوطه مكلف است بلافاصله پرونده رابه ضمیمه گزارش لازم به نظر رئیس شعبه برساند.
ماده 14- مرجع رسیدگی به تقاضای دستور موقت شعبه ای است كه به اصل دعوی رسیدگی می كند ودرصورت اتخاذتصمیم به رددرخواست ،موضوع قابل طرح ورسیدگی مجدد نخواهد بودمگرآنكه امرحادثی ضرورت رسیدگی مجدد را ایجاب نماید.قبول یارددستورموقت قابل تجدیدنظر نیست .
ماده 15- درصورتی كه ازناحیه شاكی دلائل ومدارك لازم درجهت احراز ضرورت امرارایه شده باشدوموضوع عملیات خاتمه نیافته باشد،شعبه پس ازبررسی تقاضاودلائل ومدارك مربوطه دستور موقت صادرمی نماید.
تبصره ماده15ـ استنكاف از اجرای دستور موقت از سوی شعبه صادركننده به رئیس دیوان گزارش داده میشود و رئیس دیوان پس از احراز تخلف بر طبق ماده 21 اقدام خواهدنمود.
ماده 16- دستورموقت تاثیری دراصل دعوی نداردودرصورت ردشكایت یا صدور قرار اسقاط یا ابطال یارددادخواست اصلی یاقرار عدم صلاحیت وقطعیت آن بلااثر می گردد.
ماده 17- شعبه دیوان موظف است درصورت صدوردستورموقت ،نسبت به اصل دعوی خارج ازنوبت رسیدگی ورای مقتضی صادر نماید.
ماده 18- تصمیم شعبه بدوی دیوان مبنی برقبول دستور موقت یاردآن به صورت دادنامه می شود،مدیر دفترمكلف است آنرابرای ابلاغ واجرا به مرجع طرف شكایت ارسال نماید.
ماده 19- دراجرای تبصره های 1و3الحاقی به ماده 18قانون دیوان عدالت اداری منحصرا”به اعتراضاتی رسیدگی می شود كه پس ازتاریخ اجرای این قانون وظرف مهلت دوماه ازتاریخ ابلاغ رای معترض عنه واصل شده باشد.آراءقطعیت یافته دیوان كه ازتاریخ لازم الاجراءشدن این قانون بیش ازدوماه ازتاریخ ابلاغ آن گذشته باشدازشمول تبصره 1خارج است .
ماده 20- درمواردزیر قرارردشكایت صادرمی شود.
الف :درصورتی كه شاكی برای طرح شكایت اهلیت قانونی نداشته ویاسمت اودرطرح شكایت مجرز نباشد.
ب:وقتی شكایت متوجه مشتكی عنه نباشد .
پ :هرگاه كسی به عنوان نمایندگی طرح شكایت كرده ازقبیل وكالت یا ولایت یاقیمومت وسمت اومحرز نباشد.
ت :وقتی كه شكایت طرح شده بین همان اشخاص یااشخاصی كه طرفین شكایت قائم مقام آنهاهستند رسیدگی ونسبت به آن حكم قطعی صادرشده باشد.
تبصره ماده20 ـ در صورتیكه در دادخواستهای موضوع ماده 25 قانون بدلیل الغاء یا اصلاح مصوبه موردشكایت از سوی مقام یا مرجع صادركننده یا صدور رأی قبلی از سوی هیئت عمومی در مورد آن یا استرداد دادخواست و امثال آن موضوع رسیدگی منتفی باشد، مدیر دفتر موضوع را به رئیس یا معاون دیوان منعكس میكند و با احراز موارد فوق از سوی رئیس یا معاون دیوان قرار رد دادخواست صادر خواهدشد. الحاقی بموجب مصوبه « مواد و تبصرههای الحاقی به آئین دادرسی دیوان عدالت اداری» در اجرای مادة 23 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 9/11/1360 مجلس شورای اسلامی
ماده 21- درمواردی كه دیوان تشخیص دهدكه رسیدگی به شكایات درصلاحیت دیوان نیست باصدور قرارعدم صلاحیت و قطعیت آن پرونده رابه مرجع صالح ارسال می دارد.
ماده 22- مواردرددارسی دردیوان همان است كه درآیین دادرسی مدنی مقرراست وحسب موردپرونده جهت تعیین تكلیف به نظر رئیس كل دیوان می رسد.
ماده 23- شعبه دیوان می تواند درصورتی كه مقتضی بداندهریك ازطرفین شكایت رابرای رسیدگی واخذ توضیح دعوت نمایدوهمچنین شعبه دیوان درصورت لزوم میتواندپرونده ها وسوابق واسنادی راكه در واحدهای دولتی وموسسات وابسته وشهرداریهاست مطالبه كرده وملاحظه ومطالعه نماید.واحدی كه پرونده یاسندنزداوست مكلف است درمدت مقررپرونده یاسوابق یاسندمورد مطالبه راارسال نماید،مگراینكه ارسال یاابراز پرونده یاسند منافی بامصالح سیاسی كشور یاانتظامات عمومی باشد كه دراین صورت باید پاسخ لازم یاتوضیح كافی به شعبه دیوان بدهد وچنانچه شعبه دیوان بالحاظ توضیح مزبور ارسال ویاابراز سند یا پرونده رالازم دانست اسناد یاپرونده مورد مطالبه راارائه نماید والاكسی كه مسئولیت عدم ارسال یاابراز سند یا پرونده متوجه اوست به حكم شعبه دیوان به انفصال موقت ازخدمات دولتی ونهادهای انقلابی تا یكسال محكوم می شود.همین مجازات مقرراست برای موردی كه شعبه دیوان احتیاج به اخذتوضیح ازنماینده واحدهای مذكوردربندالف ماده 11 قانون دیوان داردومسئول مربوط ازنعیین نماینده خودداری كند یا نماینده تعیین شده ازحضور در دیوان واداءتوضیحات مورد نیاز استنكاف نماید.
ماده 24- درمواردی كه عزل یا استعفای وكیل یا فوت یاممنوعیت او ازوكالت به دیوان اعلام شود،رسیدگی دیوان به تاخیر نخواهدافتاد واگر توضیحی لازم باشدموكل می تواند شخصا” برای اداءتوضیح حاضر شودویاوكیل دیگری معرفی نماید.
ماده 25- دیوان می تواندهرگونه تحقیقی راكه برای رسیدگی به شكایت وصدور حكم ضروری است به عمل آورده ویاآن راازهریك ازمراجع قضایی یاواحدهای ذیربط تقاضا نماید ومراجع مزبور مكلف به انجام آن در مهلت مقررمی باشند.
ماده 26- موضوع شكایت وخواسته بایدمنجز وبدون ابهام باشدودرصورت وجود ابهام شاكی مكلف است ظرف پنج روزازتاریخ اخطاریه دیوان با رعایت مسافت قانونی نسبت به رفع ابهام اقدام نمایدوالا دادخواست درقسمتی كه مبهم است ویامنجز نیست ازطرف دیوان ردمیشودوسپس شاكی می تواند پس ازرفع ابهام تجدید دادخواست نماید.
ماده 27- شكایت متعدد راكه منشاومبنای آنها مختلف است نمی توان به موجب یك دادخواست اقامه كرد مگرآنكه دیوان بتواندبه تمام آنها ضمن یك دادرسی رسیدگی نمایدوهمچنین اشخاص متعددنمی توانندشكایت خود راكه موضوع ومنشاومبنای مختلف داردبه موجب یك دادخواست اقامه نمایند.درصورت عدم رعایت این ماده دادخواست ازطرف دیوان ردمی شود.
ماده 28- كلیه شكایات مطروحه درشعبه دیوان كه موضوعا” واحدیامرتبط باشدبه دستوررئیس كل دیوان جهت رسیدگی به شعبه ای كه ازلحاظ تاریخ ارجاع مقدم است ارجاع می شود.
ماده 29- درصورتی كه شاكی یامشتكی عنه فوت یامحجورشود دادرسی تا تعیین ومعرفی قایم مقام قانونی اومتوقف می شود،مگر پرونده معد برای صدور رای باشد.
ماده 30- شاكی می تواند دادخواست خودرادرمرحله بدوی قبل ازوصول پاسخ طرف شكایت یا انقضای مهلت آن مستردداردكه دراین صورت قرار ابطال دادخواست صادرمی شودوشاكی می تواند یك مرتبه دیگردادخواست خود راتجدیدنمیاد.
ماده 31- شاكی می تواند قبل ازاعلام پایان رسیدگی دیوان درمرحله بدوی وتجدیدنظرازشكایت خود به طوركلی صرفنظرنمایدكه دراین صورت قرار اقساط شكایت صادر می شودودیگر شكایت قابل تجدید نیست .
ماده 32- هرگاه رسیدگی دیوان منوط به ثبوت امری درمرجع صلاحیتدار دیگری است رسیدگی دیوان تا اعلام نتیجه قطعی رسیدگی ازطرف مرجع مزبورمتوقف ومراتب به طرفین ابلاغ می شود.ذینفع باید ظرف یكماه از تاریخ ابلاغ اخطاریه دیوان به مرجع صلاحیتدارمراجعه وگواهی دفتر مرجع مزبور رامبنی برطرح موضوع به دیوان تسلیم نمایدوالا درمورد شاكی قرار ابطال دادخواست صادر ودرمورد مشتكی عنه ادعای وی در آن قسمت بلااثرتلقی خواهد شد.
ماده 33- درصورت حدوث اختلاف درصلاحیت دیوان اداری ومحاكم دادگستری ، حل اختلاف بادیوان عالی كشور است .
ماده 34-رئیس یادادرس علی البدل شعبه بدوی دیوان باید پس ازانجام رسیدگی وتكمیل تحقیقات وانجام مشاوره وملاحظه نظرمشاور درمواردی كه مشاور تعیین شده است ،ختم دادرسی رااعلام وظرف یك هفته به صدور حكم مبادرت نماید.
ماده 35- رای دیوان دردفتر مخصوص ثبت ورونوشت آن ظرف سه روز به تعدادطرف شكایت به اضافه دونسخه تهیه وارسال می شود.
ماده 36- دادنامه باید حاوی نكات زیر باشد:
الف :تاریخ وشماره دادنامه وشماره پرونده .
ب:مرجع صادركننده رای .
پ:نام ونام خانوادگی ومحل اقامت طرفین شكایت ونماینده قانونی آنها.
ت:خواسته .
ث :نام رئیس یاعلی البدل ومشاور درمواردی كه مشاورتعیین شده باشد وتصریح به انجام مشاوره .
ج:شرح شكایت ودفاع طرف وخلاصه اقدامات انجام شده .
چ:رای دیوان .
ح:امضاءرئیس شعبه ومهر شعبه .
تبصره -دادن رونوشت ازاوراق پرونده منوط به اجازه رییس شعبه می باشد.
ماده 37- مدیردفترشعبه مربوطه باید ظرف سه روز پس ازآنكه دادنامه به امضاءرسید،نسبت بهابلاغ آن وتسلیم یك نسخه رونوشت گواهی شده آن به طرفین اقدام نماید.ابلاغ اوراق واحكام وتصمیمات دیوان به وسیله مامورین ابلاغ واجراء دادگستری باضوابط آیین دادرسی مدنی می باشد.
ماده 38- هرگاه درمفاد رای دیوان ابهام واجمالی باشدیادر تحریر آنهااشتباه یاسهو قلم پیش آمده باشد دیوان می تواندراسا” یابه درخواست ذینفع ازرای رفع اجمال وابهام كرده یاآنراتصحیح نماید. تصمیم دیوان دراین موردبه طرفین ابلاغ می شودواعطای رونوشت دادنامه بدون انضمام تصمیم اصلاحی دیوان ممنوع است .
ماده 39- آراءشعب بدوی دیوان به درخواست یكی ازطرفین ویاقائم مقام یاوكیل ویا نماینده قانونی آنان قابل تجدید نظر میباشد.مهلت و مرجع تجدیدنظر درپایان رای قید میگردد.
ماده 40- مهلت درخواست تجدیدنظر برای اشخاص مقیم ایران بیست روز وبرای اشخاص خارج ازكشوردوماه ازتاریخ ابلاغ رای است .چنانچه دادخواست تجدیدنظر خارج ازمهلت قانونی داده شود،شعب تجدیدنظرقرارردآنرا صادرمی كند.
ماده 41- دادخواست تجدیدنظر باید به زبان فارسی وباخط خواناروی اوراق چاپی مخصوص نوشته ومعادل بیست هزار ریال تمبر قانونی به آن الصاق وابطال شودوحاوی نكات زیر باشد:
الف :مشخصات طرفین شكایت واقامتگاه آنان .
ب:مشخصات رای مورد تقاضای تجدیدنظر وتاریخ ابلاغ آن .
پ:ذكر كلیه اعتراضات نسبت به رای شعبه بدوی .
ت:تصویر یا رونوشت مصدق مدارك مورد استنادورای مورداعتراض .
ماده 42- دادخواست تجدیدنظر به دبیرخانه دیوان داده می شود.دفاتر شعب بدوی وتجدیدنظرنیزدرصورت وصول دادخواست تجدید نظرآن راثبت وباید به دبیرخانه ارسال دارند.دبیرخانه مكلف است ظرف دوروزاز تاریخ ثبت به نظررئیس كل دیوان برساندتابه یكی ازشعب تجدیدنظر ارجاع شود.ملاك اختساب درمهلت ،تاریخ اولین ثبت درمراجع مزبوریا تحویل به پست (پست سفارشی )می باشد.
ماده 43- اگر مشخصات تجدیدنظرخواه دردادخواست معین نشده باشدیا محل اقامت او معلوم نباشد دادخواست بلااثر می ماند وپس ازانقضای مدت تجدیدنظر خواهی توسط مدیر دفتر ردخواهدشدمگر اینكه قبل از انقضای مهلت مقرردادخواست خود را تكمیل یا تجدید نماید.
ماده 44- هرگاه دادخواست تجدیدنظر ازجهت نكات و شرایط مقرردراین آیین نامه ناقص ویافاقد سندمثبت دادخواست دهنده باشد مدیردفتر شعبه تجدیدنظر ظرف دوروز ازتاریخ ثبت دادخواست مواردنقص راكتبا” به متقاضی تجدیدنظراطلاع می دهد تا ظرف 5 روز ازتاریخ ابلاغ اخطار رفع نقص بارعایت مسافت برطبق آیین دادرسی مدنی نسبت به رفع نقایص اقدام كند.درصورت عدم رفع نقص درمهلت قانونی دادخواست ازطرف مدیر دفتر شعبه تجدیدنظرردخواهدشد.
ماده 45- درصورت تكمیل پرونده مدیر دفتر مكلف است پرونده تجدید نظر را به ضمیمه پرونده بدوی به نوبت به نظرشعبه برساند.چنانچه شعبه برای اتخاذ تصمیم انجام تحقیقات یا اخذ توضیحاتی ازطرفین یاملاحظه اسناد و مداركی رالازم بداند طبق مقررات اقدام می كند.
ماده 46- شعبه تجدیدنظر مركب ازیك رئیس ودومستشاراست كه باحضور دونفر رسمیت می یابدو رائی كه به اتفاق صادرمی شودقطعی است . در صورت عدم حصول اتفاق آراء، مستشار دیگری به انتخاب رئیس كل دیوان دررسیدگی وصدور رای شركت می كند ورای اكثریت قطعی است .
ماده 47- شعبه تجدیدنظر پس ازرسیدگی وتكمیل تحقیقات بااعلام ختم رسیدگی ظرف یك هفته رای بدوی را درصورتی كه مطابق قانون تشخیص دهدتایید والا بافسخ آن رای مقتضی صادرمی نماید.
ماده 48- رای شعبه تجدید نظرظرف یك هفته ازتاریخ صدوربایدپاكنویس شود ودادنامه بایدحاوی نكات زیر باشد:
الف : شماره وتاریخ دادنامه وكلاسه تجدیدنظر.
ب: مشخصات شعبه تجدیدنظر:
پ: مشخصات كامل طرفین .
ت: موضوع اعتراض .
ث : گردش كارحاوی مفاد دادخواست بدوی و مدافعات طرف شكایت وخلاصه رای بدوی وموارد اعتراض وپاسخ آن .
ج: متن رای تجدیدنظر.
دادنامه پس ازامضاءاعضاءصادركننده رای قطعی ومهرشعبه تجدیدنظر به طرفین ابلاغ می شود.
ماده 49- واحدها ومراجع دولتی مذكور درماده 11قانون دیوان عدالت اداری مكلفند احكام دیوان رادرآن قسمت كه مربوط به واحدهای مذكور است بلافاصله پس از ابلاغ دادنامه به مورد اجراء گذارند. درصورت استنكاف مرتكب با حكم رئیس كل دیوان به انفصال از خدمت دولتی و قانونی به مدت یك تاپنج سال محكوم می شوند.
تبصره1 ماده49ـ شعب دیوان پس از قطعیت حكم آنرا به طرفین ابلاغ مینمایند و در صورتیكه محكوم له استنكاف محكوم علیه را به شعبه گزارش نماید و یا محكوم علیه معاذیری را در خصوص اجرای حكم مطرح كند كه با صدور حكم اصلاحی و رفع ابهام از سوی شعبه مشكل حل نشود موضوع به رئیس یا معاون دیوان اعلام میكند.
تبصره2 ماده49ـ اجرای حكم توسط رئیس یا معاون دیوان بر حسب مورد میتواند به یكی از طریق زیر انجام شود:
1ـ احضار و ابلاغ مجدد حكم و اخذ تعهد بر اجرای آن.
2ـ دعوت از طرفین دعوی و اقدام به حل مشكل اجرائی از طریق ایجاد تصالح بین طرفین به نحو مقتضی یا اخذ تعهد از محكوم علیه نسبت به جلب رضایت محكوم له در مدت معین.
تبصره3 ماده49ـ در صورت اجراء نشدن حكم از طریق تبصره2 فرد مستنكف احضار و حكم صادره و مفاد ماده 21 كتباً بهوی تفهیم میشود و در صورت عدم تمكین وی نسبت به اجرای دادنامه رئیس دیوان مكلف است ظرف یكماه بر اساس ماده 21 قانون دیوان حكم به انفصال وی صادر نماید این حكم قطعی است و پس از صدور كتباً به فرد مستنكف و مقام بالاتر وی ابلاغ میشود. الحاقی بموجب مصوبه « مواد و تبصرههای الحاقی به آئین دادرسی دیوان عدالت اداری» در اجرای مادة 23 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 9/11/1360 مجلس شورای اسلامی
ماده 50 – درمورد تخلفات موضوع ماده 23 این آیین نامه شعبه دیوان پس ازرسیدگی حكم مقتضی صادر می نماید.حكم شعبه دیوان درموردانفصال پس ازابلاغ به واحد مربوط باید بلافاصله به مورد اجراءگذاشته شود.
ماده 51- این آیین نامه كه در51 ماده و 7 تبصره دراجرای ماده 23 قانون دیوان عدالت اداری توسط هیات عمومی دیوان عدالت اداری تنظیم وپیشنهاد شده وبه تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده است جایگزین آیین دادرسی دیوان مصوب 1362 واصلاحات والحاقات مربوط به آن می شود و از تاریخ اجرای این آیین نامه مقررات مذكور ملغی است.
ماده52 ـ در موارد اعلام اشتباه بین در مورد آراء قطعی شعب دیوان عدالت اداری از سوی رئیس قوه قضائیه، پرونده به هیأت عمومی ارسال میشود و هیأت عمومی موضوع را خارج از نوبت در دستور قرار داده و پس از بررسی در صورتیكه اعلام اشتباه را وارد تشخیص دهد دادنامه را نقض و پرونده جهت رسیدگی به شعبه همعرض دیوان ارجاع میشود.
ماده53 ـ آراء هیأت عمومی برای شعب دیوان و كلیه مراجع قضائی و اداری ذیربط لازمالاتباع است و جز بموجب قانون یا رأی دیگر هیأت عمومی قابل تغییر نیست و در صورتیكه رئیس قوه قضائیه یا رئیس دیوان یا بیست نفر از قضات دیوان یكی از آراء و هیأت عمومی را مغایر با قانون تشخیص دهند میتوانند درخواست طرح مجدد مسئله را در هیأت عمومی مطرح كنند در اینصورت هیأت عمومی موضوع را خارج از نوبت در دستور قرار داده و پس از بررسی دلائل ابراز شده در جهت رد تقاضا و رأی بر ابقاء دادنامه مورد اعتراض یا وارد دانستن ایراد و نقض كامل دادنامه یا صدور دادنامه اصلاحی یا تكمیلی تصمیم مقتضی اتخاذ خواهند نمود. ملاك در اتخاذ تصمیم رأی اكثریت است. الحاقی بموجب مصوبه « مواد و تبصرههای الحاقی به آئین دادرسی دیوان عدالت اداری» در اجرای مادة 23 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 9/11/1360 مجلس شورای اسلامی
بدون دیدگاه